کد خبر: 1245712
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۵
چند روز قبل زنی تلفنی به مأموران پلیس تهران خبر داد سه مرد دختر جوانی را به شدت کتک زده و اموال او را سرقت کرده‌اند. زن میانسال گفت خانه‌اش در یکی از خیابان‌های شمالی تهران است و از تراس خانه‌اش شاهد درگیری سه مرد با دختر جوانی بوده و از صحنه حادثه هم فیلم گرفته‌است. 
 آرمین بینا 

جوان آنلاین: سه مرد اتباع که برای برگزاری میهمانی شبانه، دختر جوانی را پس از سرقت اموالش به پرتگاه مرگ کشانده‌بودند، شناسایی و دستگیر شدند. دختر جوان در حادثه زورگیری به کما رفت و سه روز بعد با تلاش پزشکان به زندگی بازگشت. 
چند روز قبل زنی تلفنی به مأموران پلیس تهران خبر داد سه مرد دختر جوانی را به شدت کتک زده و اموال او را سرقت کرده‌اند. زن میانسال گفت خانه‌اش در یکی از خیابان‌های شمالی تهران است و از تراس خانه‌اش شاهد درگیری سه مرد با دختر جوانی بوده و از صحنه حادثه هم فیلم گرفته‌است. 

 پرتگاه مرگ 
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل حادثه در خیابان فرعی در شمال تهران شدند و در آنجا با پیکر خونین و نیمه‌جان دختر جوانی روبه‌رو شدند که در یک قدمی مرگ قرار داشت. 
مأموران به سرعت دختر جوان را به بیمارستان منتقل کردند، اما وی به کما رفته‌بود و در بخش مراقبت‌های ویژه تحت درمان قرار گرفت. بررسی‌های مأموران نشان داد سه مرد ناشناس به دختر جوان حمله‌ور می‌شوند و پس از ضرب و جرح شدید، تلفن همراه و کیف او را که پول و مدارک هویتی‌اش داخل آن بوده سرقت می‌کنند و به همین دلیل وی ناشناس است. 
سپس مأموران به بررسی پرونده افراد گمشده پرداختند و دریافتند شب حادثه زن و شوهری به اداره پلیس رفته و اعلام کرده‌اند دخترشان به نام مهرانه به طور ناگهانی گم شده‌است. از آنجایی که مشخصات ظاهری مهرانه با دختر زخمی شباهت زیادی داشت، شاکی به بیمارستان رفت و دخترش را شناسایی کرد. 

 ۳ اتباع خشن 
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران پلیس با‌خبر شدند مهرانه پس از گذشت سه شبانه‌روز از حادثه به هوش آمده و از مرگ نجات پیدا کرده‌است. 
دختر جوان پس از بهبودی به مأموران گفت: «من کارمند اداری شرکتی در نزدیکی محل حادثه هستم. شب حادثه وقتی از محل کارم بیرون آمدم به طرف خیابان اصلی به راه افتادم تا سوار تاکسی شوم. خیابان فرعی خلوت بود که ناگهان سه مرد جوان به من حمله کردند. از لهجه آن‌ها فهمیدم که اتباع هستند و یکی از آن‌ها دیگری را بصیر صدا زد. آن‌ها با مشت و لگد و چاقو به جانم افتادند و به شدت مرا کتک زدند به طوری که زیر دست و پای آن‌ها بی‌هوش شدم. الان متوجه شدم آن‌ها تلفن همراهم را که ۵۰ میلیون تومان ارزش داشت و کیفم را سرقت کرده‌اند.»

 بازداشت 
با اطلاعاتی که شاکی داد مأموران به دستور قاضی دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان خشن آغاز کردند. مأموران در بررسی فیلمی که شاهد حادثه تهیه کرده‌بود، بصیر را شناسایی کردند و مشخص شد وی نگهبان ساختمان در حال ساختی در همان نزدیکی‌ها است. بنابراین وی را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی تصویر خود را در دوربین مداربسته دید، به جرم خود با همدستی دو نفر از هم ولایتی‌هایش اعتراف کرد. مأموران در ادامه دو همدست او را بازداشت کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد. 

 سرقت برای میهمانی 
بصیر پسر جوانی است که مدعی است شب حادثه به خاطر برگزاری میهمانی شبانه همراه همدستانش تصمیم به سرقت اموال دختر جوان می‌گیرد. 

 بصیر سابقه داری؟ 
نه من سابقه ندارم. مدتی است به ایران آمده‌ام و سرم به کارم گرم بود و نگهبان ساختمان در حال ساختی بودم. 

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟ 
آن شب می‌خواستیم میهمانی شبانه‌ای برگزار کنیم و همراه دوستانم تصمیم گرفتیم از بازار وسایل تهیه کنیم. وقتی داخل خیابان آمدیم با دختری جوان روبه‌رو شدیم. فکر کردیم او پولدار است و در همین محل زندگی می‌کند. چون ساکنان این منطقه همه پولدار هستند و همیشه همراه خود مقدار زیادی پول دارند. ما وسوسه شدیم اموال او را سرقت کنیم و با پول‌های سرقتی میهمانی شبانه را بگیریم و خوشگذرانی کنیم. 

چرا او را در حد مرگ کتک زدید؟ 
ما سه نفر بودیم و هر سه جوگیر شدیم. وقتی به او حمله کردیم تا اموالش را سرقت کنیم، او مقاومت کرد و ما هم هر کدام ضربه‌ای به او زدیم تا بتوانیم اموالش را سرقت کنیم.
 
چقدر سرقت کردید؟ 
تلفن همراهش در کشمکش ضربه خورد و شکست که مأموران در اتاقک نگهبانی‌ام کشف کردند و داخل کیفش هم پول زیادی نداشت و واقعیتش هیچی گیرمان نیامد. 

فکر نمی‌کردید با ضرباتی که به او زدید به قتل برسد؟ 
وقتی خونین روی زمین افتاد، ما از ترس فرار کردیم. من به اتاقک نگهبانی‌ام برگشتم و دوستانم هم به محل زندگی خودشان رفتند. من نگران بودم و ساعتی بعد هم به محل حادثه بازگشتم و وقتی دیدم خبری از دختر جوان نیست با خودم گفتم حالش خوب شده و به خانه‌شان رفته‌است. 

همدستانت با تو زندگی نمی‌کنند؟ 
آن شب آن‌ها میهمان من بودند و آن‌ها پیشنهاد دادند که میهمانی شبانه برگزار کنیم و مرا وسوسه کردند از دختر جوان سرقت کنیم. 

فکر نمی‌کردید دستگیر شوید؟ 
نه. چون شب بود و تاریک و فکر نمی‌کردیم شناسایی شویم و از طرفی هم چند روزی گذشت و خبری از پلیس نشد و ما هم خاطر‌جمع شدیم. البته فکر نمی‌کردیم در این چند روز دختر جوان در کما بوده‌است.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۵/۳۰
0
0
فقط اعدام وبقیه بقیه اخراج از کشور
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار